پایان این هفته اسامی پذیرفتهشدگان آزمون سراسری سال 1393 از سوی سازمان سنجش اعلام خواهد شد و بدینترتیب گروهی دیگر از مشتاقان ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، پای در مقطع آموزش دانشگاهی خواهند نهاد و بر خیل دانشجویان پرشمار کشور افزوده خواهد شد.
نکته قابل بحث در این مجال آن است که: آیا ورود به دانشگاه، خود هدف است یا وسیلهای برای رسیدن به هدفی برتر و والاتر؟ کدام یک؟ پیدا کردن پاسخی به این پرسش از آنجا مهم است که دیده میشود گروهی از پذیرفتهشدگان در آزمونهای سراسری دانشگاههای دولتی و غیردولتی، قبولی در این نهاد مهم آموزشی را پایان راه میدانند و حداکثر آنکه برخی از افراد این گروه، در پایان تحصیلات دانشگاهی و هنگام فارغالتحصیلی به این نتیجه میرسند؛ به عبارت دیگر، «وسیله»ای به نام قبولی در دانشگاه به «هدف» تبدیل میشود؛ هدفی نهایی که منتهای آرزوی آنهاست و با ورود به این مرکز شکوفایی استعدادها و جست و جوی علم و دانش، راه دیگر تمام میشود و به مقصد خویش میرسند: «پاس کردن» واحدها و چشم انتظار پایان تحصیلات شدن و بیصبرانه به انتهای راه اندیشیدن؛ غافل از آنکه اگر کسی شور فراگیری دانش و پژوهش در موضوعات یک رشته خاص را که مطلوب نظر او نیز هست، داشته باشد، اگر همه عمر خود را شبانهروز برای انجام چنین کاری نیز کنار بگذارد، بازهم وقت کم خواهد آورد؛ چرا که ویژگی بارز و برجسته علم، علاوه بر پویایی و شتاب، بیانتها و نامحدود بودن آن است و نمیتوان برای آن یک «ایستگاه پایانی» را در ذهن تصور کرد.
حال چه باید کرد که ورود به دانشگاه، هدف نباشد و شور و شوق اولیه جوانان ما که به منظور کسب دانش پای در عرصه آموزش عالی میگذراند، چون مشعل فروزانی از گرما و حرارت همیشگی در جهت به دست آوردن آخرین یافتههای علمی و پژوهشی در هر یک از شاخههای دانش بشری برخوردار بوده و ضمن آن، پایداری داشته و جاودانه باشد؟
پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگری از این دست در ذهن نسل جوان ما و برطرف ساختن موانع نظری و عملی دانشاندوزی و پژوهش از سوی مسؤولان ذیربط و همینطور والدین این جوانان و بها دادن به این نسل آیندهساز که سازنده و پردازنده افقها و چشماندازهای روشن فردای ایران اسلامی هستند، نکتهای است مهم که انجام آن موجب پویایی و شکوفایی متداوم و مستمر مُلک و ملت خواهد شد.
در اینجا میتوان به نقش خانوادهها در اصلاح تصویری که از ساختار «دانشگاه» و چشمانداز ورود به آن در ذهن فرزندانشان در سالهای پایانی دبیرستان وجود دارد اشاره کرد؛ تصویری که هر اندازه درستتر و واقعبینانهتر در اذهان جوانان ما نقش ببندد، به توسعه پایدار دانش و شکوفایی استعدادها خواهد انجامید و آن وقت است که میتوان به تصحیح نگرش ملی راجعه به ورود به دانشگاه امیدوار بود.
در فرجام این «یادداشت» روی سخن ما با داوطلبان عزیزی است که در این آزمون (کنکور) پذیرفته میشوند، و آن اینکه جوانان برومند ما نمیبایست تمام تلاش و کوشش ارزشمند خود را تنها در جهت موفقیت در «کنکور» به منظور ورود به آموزش عالی معطوف نمایند؛ بلکه آنها بسیار بیشتر و پیشتر از آنکه به آمادگی علمی خود به خاطر ورود به دانشگاه بپردازند، میبایست قبل از ورود به این مرحله، یعنی حداکثر در همان سالهای اول دبیرستان، با خود اندیشه کنند و ببینند که براستی خداوند متعال در ضمیر آنها چه استعدادهایی را به امانت نهاده است، و پس از شناخت این استعدادها، هم در جهت به فعلیت رساندن آنها و هم در جهت همسانسازی این استعدادها با نیازهای علمی کشور که میتواند به دست توانای آنها در آینده نزدیک برآورده شود، گام بردارند، و بدانند که پرداختن به این موضوع هنگام ورود به دانشگاه دیر بوده و آن دسته از دانشجویان که تازه حین فراغت از تحصیل و دانشآموختگی قصد پرداختن به این مهم را دارند، در این زمینه بسیار دیر اقدام خواهند کرد که معمولاً نتیجه مطلوبی، نه برای آنان و نه برای جامعه، دربر نخواهد داشت.
این بحث را در موقعیتهای زمانی مقتضی دیگر باهم پی خواهیم گرفت.
موفق باشید