
غمگین است؛ کلافه است؛ میگوید: حس میکنم که هر چه تلاش میکنم بی فایده است؛ تنها و بی کس ماندهام و هیچ کس درکم نمیکند. انگار خدا هم فراموشم کرده است؛ چون دعاهایم را نمیشنود و کمکم نمیکند.
روزهای پیش از آزمون سراسری، حس دلتنگی، کلافگی و حتی نا امیدی چیز غریبی نیست. احساس میکنید که مطابق با تلاشتان، نتیجه نمیگیرید، و این شما را خسته و دلزده میکند. بیشک، بهترین راه برای رسیدن به آرامش و آمادگی روحی در این دوران، روی آوردن به درگاه مهربانترین، قدرتمندترین و شنواترین کسی است که میشناسیم؛ کسی که میتواند تحمل لحظات دشوار و سخت را آسانتر سازد و قدرت و توان روحی و در نتیجه جسمی ما را افزایش دهد.
چرا نیایش کنیم ؟
سرشار از نیاز و انتظاریم. انتظار و آرزوهایمان را با که می توانیم در میان بگذاریم ؟ وقتی هر چه در توان داشتهایم، انجام دادهایم، اما به مقصود نرسیدهایم یا آرامش لازم را نداریم، چه کسی جز خالق همه چیز و همه کس میتواند به ما آرامش دهد؟
در میان گذاشتن نیازها و آرزوها با پروردگار، بیش از هر چیز باعث می شود که غمها و نگرانیهای انسان رفع شود، برنامهها و تصمیمهایش تنظیم گردد و به قول معروف تکلیف فرد با خودش و مشکلاتش مشخص شود .
این وضع را میتوان به کلاسی تشبیه کرد که معلمی در کلاس حضور داشته باشد، اما درس را به دانش آموزان دیکته نکند، بلکه به عنوان یک راهنما و ناظر، افکار دانش آموزان را به مسیر صحیح هدایت نماید و با اشارات مختصر، نگاه خود یا وسایل کمک آموزشی، راه کشف و تحقیق را آسان و امکان پذیر سازد. بیشک، حضور چنین معلمی در کلاس و اطمینان دانشآموزان به دانش و توانایی او، عامل امیدواری دانش آموزان و اطمینان آنها به حل مجهولات میشود.
می خواهیم بگوییم که با نیایش، حضور خدا در درون آدمها انباشته میشود. فردی که به هنگام انجام هر کاری به خدا میاندیشد و او را ناظر بر خود میبیند، از یک سو هرگز مرتکب اعمال پلید نمیشود، و از سوی دیگر، اگر ناملایمات به او روی آورند، بر سرنوشت خود افسوس نمی خورد و آن را با قلبی آرام و تسلیمی شادمانه در برابر اراده او می پذیرد.
مهاتما گاندی، رهبر فقید هند، معتقد است که کارکردهای نیایش را میتوان به کارکردهای فردی و اجتماعی تقسیم نمود.
کارکردهای فردی نیایش عبارتند از: آرامش روحی و روانی که مانع اعمال زشت و ناپسند میشود، تحمل مرارتها و ناملایمات را آسان میکند، موجب تکامل معنوی، لذت و شادمانی و استقامت در زندگی میگردد، و کارکردهای اجتماعی آن که باعث وحدت جامعه بشری و پیوستن به یک روح و حقیقت و در نهایت، صلح و صفا و دوستی در جهان خواهد شد.
دقت کنیم که هدف از نیایش، رسیدن بی چون و چرا و فی الفور به آرزوها و آمال نیست. گاهی حکمت خداوند اقتضا میکند که ما به آرزوهای خود نرسیم؛ زیرا این آمال و آرزوها عامل خیر و برکت برای ما نخواهد بود، و گاه نیز ما بدون فراهم کردن عوامل و شرایط لازم و بدون هیچ گونه تلاش و کوششی، دست به دعا بر میداریم و انتظار داریم که به آرزوهایمان نیز برسیم! و در نهایت گاه خداوند مایل است که بیشتر او را بخوانیم و به همین دلیل در زمان و موعدی که ما انتظار داریم دعایمان استجابت نمیشود. در روایات آمده است: خداوند به فرشتگان میفرماید که تاخیر در برآورده شدن حاجات نمایید تا مؤمن بیشتر مرا بخواند و ثواب و خیر بیشتری ببرد؛ تا آنجا که مؤمن در روز قیامت، وقتی ثوابهای فراوان دعاهای برآورده نشده را میبیند، آرزو میکند که ای کاش دعاهای دیگر من نیز مستجاب نمیشد و به تاخیر میافتاد!
چگونه نیایش کنیم؟
میگویند در روزگاری نه چندان دور شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و گریه و زاری بود. مدتی در این حال بود که استاد خود را بالای سرش دید. استاد با تعجب و حیرت، او را نظاره میکرد. بعد از اندکی مکث، استاد پرسید: برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری میکنی؟ شاگرد گفت: برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت: سؤالی می پرسم؛ پاسخ ده.
شاگرد گفت: با کمال میل، استاد!
- : اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
- : خوب معلوم است استاد! برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهرهمند شوم.
- : اگر آن مرغ برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود منصرف خواهی شد؟
- : خوب راستش نه...! نمیتوانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود تصور کنم!
- : حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا کند چه؟ آیا باز هم او را خواهی کشت تا از آن بهرهمند گردی؟!
شاگرد کمی فکر کرد و گفت: نه، هرگز استاد! مطمیناً آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزشتر خواهند بود!
استاد گفت: پس تو نیز برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آن قدر برای انسانها، هستی و کاینات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقتت، توجه، لطف و رحمتِ او را به دست آورد. خداوند از تو گریه و زاری نمیخواهد؛ او از تو حرکت، رشد، تعالی و با ارزش شدن میخواهد و میپذیرد؛ نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!!!
در واقع هر قدر دعا کننده از نظر پندار و رفتار به خدا نزدیکتر و به صفات او شبیهتر باشد و به نوعی با این منبع خوبیها و پاکیها ارتباط و سنخیت پیدا کند، احتمال تحقق خواستهها یا اجابت دعایش بیشتر میشود. لازم است که هنگام دعا خلوصی پیدا شده و آن چه غیر از خداست از ذهن و دل شخص بیرون رود و جایش را توجه به حق، پاکی و بزرگواری، عواطف بشر دوستانه و عشق و اطمینان پر کند؛ یعنی اگر خدا فقط در زبان ما جاری باشد، اما تصوری که از این لفظ مینماییم و آنچه در دل داریم مغایر با خدا باشد و موجود و منظور دیگری غیر از خدا و حق در میان باشد، به جایی نمیرسیم. ما هر قدر خود را از طریق معرفت و خدمت و فنای در مقابل خدا بالا ببریم و به او نزدیک شویم، بیشتر به امکان تبدیل خواستههایمان به واقعیات، نزدیک خواهیم شد.
تعبیر آیه مخصوص «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء» را نیز می توان از همین راه جستجو کرد. این آیه به عنوان معجز و نشانه قدرت پروردگار در قرآن آمده است و دخالت مستقیم او و اجابت دعا را در جایی نشان میدهد که بیچارگی و اضطرار بنده به حد کمال رسیده و از هر گونه وسایل مادی و عملی قطع امید کرده باشد.
پس هر روزِ خود را با نیایش آغاز کنید و آن را چنان با روح خود درآمیزید که تا غروب همراه شما بماند. روز خود را با نیایش به پایان برید تا شب را در آرامش و بدون کابوس به صبح برسانید. درباره شکل و ظاهر نیایش، نگرانی به دل راه ندهید. شکل آن هر چه باشد، ما را به سوی مصاحبت به خدا سوق می دهد. شکل نیایش مهم نیست؛ مهم آن است که به هنگام خارج شدن واژههای نیایش از دهان، روحمان سرگردان و بیتمرکز نباشد. همانطور که گفتیم، توسل به نیایش، بدون وجود ایمانی قوی به حضور خدا در درون انسان، امری ناشدنی و غیر ممکن است؛ همچنین فرهنگ حقیقی ایجاب میکند که به هنگام نیایش، سکوت مطلق در مکان نیایش حاکم باشد؛ زیرا سکوت، بخشی از انضباط روحی کسی است که خود را وقف یافتن حقیقت کرده است.
منابع :
عده الداعی و نجاح الساعی، احمدبن محمد بن فهد حلی؛
نیایش، مهاتما گاندی؛
نیایش، الکسیس کارل.